Child marriage: The persecuted narrative of the bitter life of children under the age of 18 who, due to cultural, traditional, and family economic problems, are condemned to live with a spouse who does not understand the meaning behind it; a story of the pain of old mothers who sometimes transfers her sufferings to the next generation.
One fifth of girls worldwide end their childhoods abruptly and enter an unknown future. Deprivation from school, loss of opportunities and better life chances, elimination or marginalization of part of the human resources of society and the rotation of these children and their children in the poverty cycle are some of the consequences of child marriage.
These photos depict the life of Leila, resident of Khodabandeh town in Zanjan province, who paid off a very old grudge with her marriage at a very young age.
“Escape from home is a custom!” Leila said this.
“Before the flowers and cookies are brought to the future bride’s house and the families get to know each other, the girl and the boy choose each other, the girl escapes home with a plan and hide in the house of her future spouse. One person representing the groom’s family goes to the future bride’s house to satisfy them and arrange the wedding.”
“I didn’t, I was elected,” says Leila. I was 12 when my father passed away. The wife of a former suitors of my mother fearing that my mother would become her cowife, planned to make me escape on the pretext of marrying her son. At a wedding She took me to their home with the help of her daughter, and after getting my mother’s consent, they married me to their son. It didn’t take me more than a month until my husband’s first violence against me.”
Now 24 years have passed from Leila’s separation, she and her two sisters, who never got married, live on by weaving wool rugs and selling them. Her kindness to children is known among relatives and acquaintances. Undoubtedly, her sensitivity to children and concerns about their future is the result of her untimely and unsuccessful marriage.
.
شب سفید
کودک همسری؛ روایت جفایی از زندگی تلخ کودکان زیر 18 سالی است که به دلایل فرهنگی، سنتی و مشکلات اقتصادی خانواده، محکوم به زندگی با همسری هستند که در پس آن درکی از معنای علاقه ندارند؛ روایتی از دردهای مادران قدیمی که رنجهای خود را بعضا به نسل جدید منتقل میکنند
یک پنجم دختران در سطح جهانی، دوران کودکی را به طور ناگهانی پایان میدهند و وارد آیندهای نامعلوم میشوند. محرومیت از مدرسه، از دست دادن فرصتها و شانسهای بهتر زندگی، حذف یا به حاشیه رانی بخشی از نیروی انسانی جامعه و چرخش این کودکان و کودکان آنها در چرخه فقر برخی ازعواقب ازدواج کودکان است
درایران، بیش از 5 درصد ازدواج ها مربوط به ازدواج با کودکان زیر 15 سال است، که حدود 28 هزار دختر را شامل میشود. بیشترین آمار ازدواج و طلاق هم در استانهای سیستان و بلوچستان، زنجان، کرمان، آذربایجان شرقی و غربی، خوزستان، فارس، تهران، همدان و مازندران ثبت شده است
عکسهای حاضر روایت زندگی سهیلا ساکن شهرستان خدابنده در استان زنجان است که تاوان یک کینه دیرینه را با ازدواج ش در سن بسیار کم داد
فرار از خانه یک رسم است! ” این را سهیلا گفت”
پیش تر از آن که گل و شیرینی به خانه عروس آینده برده شود و خانواده ها با هم آشنا شوند، دختر و پسر همدیگررا انتخاب میکنند، با یک نقشه دختر از خانه ش فرار می کند و درخانه همسر آینده اش پنهان میشود. یک نفر به نمایندگی خانواده داماد به خانه عروس آینده می رود تا رضایت آنها را جلب کند و قرار عقد و عروسی بگذارند
سهیلا می گوید:«من انتخاب نکردم، انتخاب شدم! 12 ساله بودم که پدرم فوت کرد. همسر یکی از خواستگاران سابق مادرم؛ از ترس اینکه مبادا مادرم هووی او شود نقشه کشید، من را به بهانه ازدواج با پسرش، فراری دهد. او به کمک دخترش در یک مراسم عروسی ، من را به خانه شان بردند و بعد از گرفتن رضایت از مادرم من را به عقد پسرشان در آوردند. بیش تر از یک ماه تا اولین خشونت همسرم نسبت به من طول نکشید
حالا 24 سال از جدایی سهیلا می گذرد، او و دو خواهرش که هیچگاه ازدواج نکردند با بافتن قالی های پشمی و فروختن آن گذران عمر می کنند. مهربانی او با کودکان در بین اقوام و آشنایان زبانزد است. بی شک حساسیت او نسبت به کودکان ونگرانی از آینده آنها، بی تاثیر از ازدواج نا بهنگام و ناموفق خود نبوده است